مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر

یا مهدی نام تو را که میشنوم پای ثانیه ها لنگ میشود ...

مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر

یا مهدی نام تو را که میشنوم پای ثانیه ها لنگ میشود ...

مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر
وبلاگ قرآن و عترت به همت جمعی از دوستان در تاریخ اول آذر ماه 1392 تاسیس گردید و در جهت گسترش فرهنگ قرآنی و اسلامی در فضای مجازی میکوشد و نتیجه زحمات عزیزان مسجد امام رضا (ع) و مجمع قرآنی والفجر میباشد
سایت جدید مارا دنبال کنید
www.qorankade.ir
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت علی اکبر» ثبت شده است

حضرت علی اکبر بسیار خوش چهره بودند و شببه ترین شخص از لحاظ چهره و گفتار و اخلاق به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند .

على اکبر نخستین نفر از بنى هشام بود که به میدان جنگ رفت، سن و سال جوانی داشت نزد پدر آمد و اجازه طلبید، امام حسین علیه السلام به او اجازه داد .

و بعد امام حسین فرمودند :

«خدایا گواه باش! جوانی که در خلقت و سیرت و گفتار شبیه‌ترین مردم به پیامبرت بود، به جنگ این مردم رفت و ما هرگاه به دیدن پیامبرت مشتاق می‌شدیم، به این جوان نگاه می‌کردیم»  .

على اکبر به میدان آمد و با دشمن مى‏جنگید رجز مى‏خواند:

ضربات خورد کننده‏اى بر دشمن وارد ساخت، و 120 نفر از سوران دشمن را کشت، تشنگى بر آنحضرت چیره شد، نزد پدر برگشت و عرض کرد:

«یا ابه! العطش قتلنى و ثقل الحدید اجهدنى»‏.

امام حسین علیه السلام گریه کرد و فرمود: «محبوب دلم صبر کن بزودى رسولخدا صلى الله علیه و اله و سلم تو را سیراب خواهد کرد که بعد از آن هرگز تشنه نخواهى شد» .

على اکبر در حالى که دست از جان شسته و دل به خدا بسته به سوى میدان رفت، و از هر سو بر دشمن حمله کرد، و از چپ و راست بر آنها یورش برد و جماعتى را کشت و درنهایت به مقام ولای شهادت رسید .

حضرت در لحظاتی که جراحات شدید جنگ بر بدنشان اثرگذاشته بود ولی هنوز رمقی در تن داشتند فریاد زدند و فرمودند: ای پدر! سلام بر تو باد، این جدم رسول خداست، او به جامی لبریز مرا سیراب کرد، او همی گوید: به سوی ما شتاب کن، و سپس نفسی کشید و به دیدار باقی شتافت. »

حضرت علی اکبر(ع)اولین شهید بنی هاشم درصحنه ی کربلا بود.

امام صورت اشک آلود خود را روى چهره خون آلود على اکبرش گذاشت، و بقدرى بلند گریه کرد که تا آن روز کسى این گونه صداى گریه بلند را از او نشینده بود .(2)

سپس امام، پیکر خون آلود اکبرش را در آغوش گرفت و فرمود:

«یا بنى لقد استرحت من هم الدنیا و غمها و بقى ابوک فریدا وحیدا»

« پسرم، از غم و اندوه دنیا راحت‏شدى ولى پدرت غریب و تنها باقى ماند». (3)

آنگاه امام حسین علیه السلام جوانان بنى هاشم را صدا زد و فرمود:

«تعالوا احملوا اخاکم»‏.

«جوانان بنى هاشم! بیائید و برادرتان را به سوى خیمه‏ها ببرید.»

جوانان آمدند و جنازه على اکبر را برداشته تا جلو خیمه که پیش روى آن جنگ مى‏کردند بر زمین نهادند.

 زنى از خیمه‏هاى حسین علیه السلام بیرون آمد صدا مى‏زد: واى بچه‏ام، واى کشته‏ام، واى از کمى یاور، واى از غریبى ...

امام حسین علیه السلام به سرعت نزد او رفت و او را به خیمه‏اش بازگردانید، پرسیدم: این زن چه کسى بود؟ گفتند: این زن زینب علیها السلام دختر امیر مؤمنان على علیه السلام بود، امام حسین علیه السلام از گریه او به گریه افتاد و فرمود:

«انا لله و انا الیه راجعون‏» (4)

حمایت علی اکبر از امام

در روز عاشورا هنگامی که علی اکبر وارد میدان کربلا شد. مردی فریاد برآورد: «ای علی! تو با امیرالمؤمنین (یزید) نسبت خویشاوندی داری و ما قصد ملاحظه و مراعات حال خویشان او را داریم، اگر بخواهید شما را امان می‌دهیم.» آن حضرت در پاسخ فرمودند: «اِنَّ قَرابَةَ رَسولِ اللهِ اَحَقُّ اَنْ تُرعی(5)؛ مرآعات خویشاوندی رسول خدا به حقیقت نزدیک‌تر است .»

 1- ترجمة الحسین ابن عساکر، ص 227 .

2-نفس المهموم: ص 62،محدث قمى مى‏گوید:اما اینکه مادر على اکبر در کربلا بود یا نبود، چیزى در این باره نیافتم (همان مدرک: ص 165).

3-ترجمه مقتل ابى مخنف: ص 129.

4-تاریخ طبرى ج 6 / ص 256، ترجمه مقتل ابى مخنف: ص 129.

5- مقاتل الطالبین، ص 80 .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۳ ، ۱۵:۲۳
استیری