-------------------------------------------------------------------------------------------
***لطیفه های قرآنی***
اینجا برای علاقمندان چند تا لطیفه قرآنی گذاشتیم که هرکسی خواست استفاده کنه التماس دعا
------------------------------------------------------------------------------------------
پیامبر دروغی
شخصی به نام نصرا... ادعای پیامبری کرد او را گرفته و نزد خلیفه بردند. خلیفه از او پرسید : حال که ادعا میکنی فرستاده خدا هستی ، آیا آیهای از قرآن بر نبوت تو دلالت میکند. پیامبر دروغی فورا این آیه را خواند: اِذا جاءَ نَصراللّهِ وَ الفَتح
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ترس از شکر
شخصی می گفت روزی به عیادت یکی از فظلا که بسیار بیمار بود رفتم و چون نزد او نشستم و پرسش احوال او کردم به او گفتم: خدا را شکر کن و حمد او بجای بیاور. تبسم نمود و گفت: چگونه شکر کنم و حال آنکه خدای تعالی فرموده است: اگر شکر کنید برای شما زیاد می کنم .
می ترسم که اگر شکر کنم بر بیماری من بیفزاید.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
انجیر
اعرابی نزد مردی که انجیر می خورد رفت، آن مرد چون اعرابی را دید برای اینکه از انجیرها به او ندهد، فوراً انجیرها را زیر عبایش پنهان کرد، اعرابی آمد و نشت. آن مرد گفت: تو کیستی ؟ جواب داد حافظ قرآن هستم . آن مرد گفت اگر حافظ قرآنی برایم قرآن بخوان. اعرابی شروع به تلاوت قرآن کرد: والزیتون و طور سینین . آن شخص از اعرابی پرسید: پس کلمه والتین که در ابتدای آیه است و به معنای انجیر است کجا رفت. اعرابی حاضر جواب گفت: والتین زیر عبای توست!
-----------------------------------------------------------------------------------------
دلیل ترک نماز
فردی نماز نمیخواند ، به او گفتند: چرا نماز نمیخوانی؟ جواب داد: مگر قرآن نمیخوانید؟ قرآن میفرماید: لا
تقرَبو الصَّلاة ؛ نزدیک نماز نشوید و بقیه آیه را که چنین است نخواند: لا تقرَبوا الصَّلاةَ و اَنتُم سُکری ؛ نزدیک نماز نشوید در حالی که مستید. اطمینان قلبی همسایه (اصمعی) از او چند درهم قرض کرد. روزی اصمعی به او گفت : آیا به یاد قرضت هستی؟
همسایه جواب داد: بله آیا تو به من اطمینان نداری؟ اصمعی گفت: چرا مطمئنم ، اما مگر نشنیدهای که حضرت ابراهیم علیهالسلام به پروردگارش ایمان داشت و خداوند از او پرسید: «اَوَ لَم تومِن ، مگر ایمان نیاوردهای) و ابراهیم علیهالسلام پاسخ داد: (بَلی وَلکِن لِیَطمئنَّ قَلبی ؛ چرا ولی میخواهم قلبم آرامش یابد
------------------------------------------------------------------------------------------
دزد ناشی
عربی موسی نام صبحگاهی در باغچه مسجد وضو می ساخت کیسه زری یافت آنرا بدست گرفته به مسجد رفت که عقب امام نماز گذارد. همین که امام جماعت به نماز ایستاد اتفاقاً این آیه را خواند: (اینکه باز گو چه در دست راست داری یا موسی) سوره طه – آیه 17
عرب گفت: به خدا قسم که تو ساحری. کیسه را مقابل محراب انداخته و فرار کرد که مبادا او را به تهمت دزدی بگیرند
منبع :
کتاب لطیفه های قرآنی
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آیهای مناسب با سنگ قبر
سلطان محمود غزنوی، برای خود قبری ساخت و به یکی از نوکران گفت:آیهای مناسب پیدا کن تا بر روی سنگ قبر حکّ کنیم. نوکر گفت: قربان! بنویسید:
هذه جهنم التی کنتم توعدون: این همان دوزخی است که به شما وعده داده میشد.
این گور تو چنان که رسول خدای گفت
|
یا روضهی بهشت است یا کَنده سعیر
|
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
و والدی بلا ولد
مردی فرزند خود را به مکتب خانه فرستاد تا قرآن بیاموزد .روزی از فرزندش پرسید:به کدام سوره رسیدهای؟
گفت: لا اقسم بهذا البلد و والدی بلا ولد؛((قسم به این شهر که پدرم بی فرزند است.))
پدر گفت: به جان من که ، کسی که تو فرزندش باشی ، واقعا بلا ولد است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
امام من و امام تو
پس از شهادت امام صادق علیه السلام ، ابو حنیفه به مؤمن طاق-که از شاگردان آن حضرت بود- به طعنه گفت:
امام تو از دنیا رفت. مومن طاق فورا گفت: اما امامک {...من المنظرین...الی یوم الوقت المعلوم }؛اما پیشوای تو (شیطان) از مهلت یافتگان است، تا آن روز معلوم.