مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر

یا مهدی نام تو را که میشنوم پای ثانیه ها لنگ میشود ...

مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر

یا مهدی نام تو را که میشنوم پای ثانیه ها لنگ میشود ...

مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر
وبلاگ قرآن و عترت به همت جمعی از دوستان در تاریخ اول آذر ماه 1392 تاسیس گردید و در جهت گسترش فرهنگ قرآنی و اسلامی در فضای مجازی میکوشد و نتیجه زحمات عزیزان مسجد امام رضا (ع) و مجمع قرآنی والفجر میباشد
سایت جدید مارا دنبال کنید
www.qorankade.ir
آخرین نظرات

علیرغم تصورات قبلی و انتظاری که از برخورد او با خودم داشتم ، محمد پسری بسیار اجتماعی و باهوش بود.
محمد در بهمن ماه ۱۳۸۳ درخانواده ای متدین در تربت حیدریه به دنیا آمده که فرزند آخر خانواده و دارای دوبرادر و یک خواهر دیگر بود.

وقتی با محمد در حال صحبت شدم به من گفت بزرگترین آرزوی زندگیم مداوی صورتم است چرا که دوستان و آشنایان با ترحم به من نگاه می کنند.
کودک ۱۰ ساله بیمارتربت حیدریه افزود: در مدرسه همه دانش آموزان هوای من را دارند ولی متاسفانه پدر و مادرها با مشاهده من احساس دلسوزی می کنند که این امر مرا آزار می دهد.

 

مرتضی فرخی پدر کودک بیمار در خصوص بیماری فرزندش گفت: محمد فرزند آخر خانواده است، وقتی به دنیا آمد متوجه این ناهنجاری ژنتیکی و مادرزادی او شدیم.

فرخی اظهار کرد: زمانیکه محمد یکساله شد، اولین عمل جراحی روی صورت او در مشهد انجام گرفت که بخشی از توده زیر گونه سمت چپ او برداشته شد.

فرخی تاکید کرد: درمان محمد را از زمان تولد او به طور جدی پیگیری کرده تا اینکه در مهر ماه امسال، توسط یکی از پزشکان ایرانی زیبایی پوست مقیم فرانسه که به ایران آمده بود آشنا شدم و پرونده فرزندم بار دیگرمورد بررسی بیشتر قرار گرفت.

وی بیان کرد: بعد از مشورت گرفتن با پزشکان ایرانی آنها گفتند عمل فرزند شما درخارج کشور هزینه بالایی دارد که به توصیه این پزشکان قرار شد در دی ماه امسال، محمد بار دیگر در بیمارستان امام خمینی(ره) تهران ، توسط جراحان متخصص کشور عمل شود.
فرخی با بیان اینکه هزینه عمل محمد حدود ۱۰ میلیارد ریال برآورد شده است گفت: انسان با امید زنده است و من و مادرش برای بهبودی کامل محمد امیدواریم و تمام زندگیمان را برای درمانش هزینه می کنیم.
وی که کارمند شرکت نفت است، گفت: علیرغم وجود ناهنجاری ها در سمت چپ صورت محمد، او پسری به لحاظ تحصیلی بسیار قوی و کاملا اجتماعی است و در تمام راهپیمایی ها و حتی نماز جمعه شرکت می کند که امیدوارم فرزندم توسط پزشکان عمل شوند تا از این بیماری نجات پیدا کند.
وی، ابراز امیدواری کرد که عمل آخر فرزندش به خوبی انجام شود و از دیگر پزشکان متخصص نیز خواست در این امر فرزندش را یاری کنند.

در تمام حضوردر خانه محمد وی در کنار پدر نشسته بود و حتی از عکس گرفتن از وی و صحبت درباره بیماری اش واکنش نشان نداد.

روحیه محمد و خانواده اش بسیار بالا بود اما وی هنوز کودک است و در دوران خودش زندگی می کند، اگر پا به سن بگذارد چالش های زندگی برایش بیشتر نمایان می شود.

امیدوارم خیرین و پزشکان به کمک محمد و خانواده او بیایند.

منبع : پایگاه خبری شهرستان تربت حیدریه - تابان تربت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۳ ، ۲۰:۵۰
استیری
 

دریافت کلیپ صوتی سخنرانی مقام معظم رهبری در مورد جنگ احد و سلاح شیطان

 

رهبر انقلاب فرمودند : ایجاد ترس و تهدید و همچنین فریب دادن و تطمیع ( به طمع انداختن را )دو تاکتیک شیطان برای تحمیل سلطه (تسلط) خود بر انسان‌ها دانستند. تاکتیکی که دنیای استکبار نیز برای مقابله با ملت ایران از آن استفاده می‌کند.

 

منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری http://khamenei.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۸:۵۳
استیری

بوی بهار کوچه های مدینه را پر کرده بود صدای دختر کوچولوی نجمه خاتون در اتاق پیچید خاندان پیامبر دخترها را دوست داشتند و تولد این دختر در پنجمین روز فروردین حتماً هدیه ی خوبی بود و همه را خوشحال کرده بود. نامش را فاطمه گذاشتند در آن زمان رسم بود که هر کس را لقبی می دادند و امام رضا(ع) به او لقب معصومه یعنی پاک و بی گناه داده بود. حضرت معصومه 25 سال از برادرش کوچکتر بود اما همیشه یار و همدم او بود. هنوز 6 سال بیشتر نداشت که پدرش امام موسی کاظم (ع) به دست هارون به شهادت رسید اما حضرت معصومه برادری مثل امام رضا (ع) داشت و این، غم شهادت پدر را کم می کرد. 20 سال بعد وقتی که مأمون عباسی به حکومت رسید دستور داد امام رضا(ع) را به زور به شهر مرو در ایران بیاورند. حضرت معصومه نتوانست دوری برادر را بیش از یک سال تحمل کند. در نتیجه همرا تعدادی از افراد خانواده به سمت مرو حرکت کرد تا امام رضا(ع) راببیند. وقتی به شهر ساوه رسیدند سربازان مأمون به آن ها حمله کردند و عده ای از همراهان آن ها را به شهادت رساندند. حضرت معصومه در حالیکه از غم و غصه بیمار شده بود به اطرافیان گفت مرا به شهر قم ببرید. زیرا که از پدرم شنیدم که قم مرکز شیعیان ماست. بزرگان قم وقتی که خبردار شدند که خواهر امام رضا(ع) میهمان شهر آن هاست با شادی به استقبالش رفتند. حضرت معصومه در میان شور و احساسات مردم به این شهر وارد شد و در منزل یکی از مؤمنان به نام موسی بن خَزرج ساکن شد خانه ی موسی هنوز هم باقی است و در خیابان انقلاب اسلامی، میدان میر، خیابان عمار یاسر قرار دارد.

حضرت معصومه (س) 17 روز در شهر قم ماند. اما بیماری اش شدید بود و به خاطر درازی راه و غصه زیاد ضعیف شده بود. سرانجام هم در یک غروب غم انگیز و سرد آذرماه کوچه های سرد و باران زده قم را ترک کرد و پیش خدا رفت. حضرت معصومه روزی که فوت کرد فقط 28 سال داشت. چند سال بعد وقتی که حضرت زینب دختر امام جواد(ع) به قم آمد بر مزار او گنبدی ساخت. اکنون شیعیان از سرتاسر جهان برای زیارت مزار او به شهر قم می آیند.

منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت (ع) شبکه کودک و نوجوان
http://www.shiachildren.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۳:۳۹
استیری

َ

کتاب آشنایی با اسلام برای نوجوانان آقای قرائتی شامل مطالبی مهم و اساسی از شناخت دین و درک کردن موضوعات آن به زبان ساده و روان می باشد و کتاب دارای عناوین  مختلفی است که هرکدام به صورت مفید و مختصر بیان شده است.

دریافت کتاب اسلام برای نوجوانان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۳ ، ۱۸:۴۵
استیری

وقتی میوه های پیش رس (نوبرانه) به بازار می آیند، مورد استقبال قرار می گیرند. چون این میوه ها زمانی رسیده اند که باقی میوه های هم نوعشان هنوز نرسیده اند. پس گل سرسبد میوه ها هستند و مردم رغبت و تمایل بیشتری برای خرید آن ها دارند.

                    

 در بازار قیامت هم، وضع به همین صورت است. آن هایی که اهل سبقت اند، آن هایی که اهل پیشی گرفتن در کارهای خیر هستند و در انجام آن ها پیش قدم اند، در بازار قیامت ارج و قرب و منزلت بالاتری دارند و زودتر به حساب آن ها، که البته نیک است، رسیدگی می شود.

در رابطه با بیداری هم همین طور است. هنگام صبح همه ی انسان ها بیدار می شوند پس صبح بیدار شدن خیلی هنر به حساب نمی آید. این، هنگام سحر است که تنها شمار معدودی از انسان ها  بیدار می شوند و هنر اصلی هم نزد آن هاست.
لذا این افراد از عزت و منزلت بالاتری نزد پروردگار خود برخوردارند.

                                              صرف می گردد به عزت، میوه های پیش رس

آیت از استاد محمد رضا رنجبر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۳ ، ۱۸:۲۶
استیری


کو دیده ی بارانی ؟ کو آن دل قرآنی ؟

 

کو لهجه ی شیرین آن پیر جمارانی

 

دریا شده بی غواص کو جرات اهل خاص

 

مانده علی تنها با عالمی عمرو عاص

 

کو اوج بریدن ها کو اوج پریدن ها

 

کو چشم خدابین و جز یار ندیدن ها

 

یاران چه غریبانه رفتند ازین خانه

 

هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

 

اللهم عجل لولیک الفرج


منبع : برگرفته از  karrarwallpaper.ir
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۹:۳۹
استیری

دریافت سرود من بچه شیعه هستم

منبع: موسسه فرهنگی هنری رسائل http://www.rasaael.com

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۶:۴۵
استیری

برخی از موجودات در طبیعت به دلایلی در زمان های مشخصی خود را با محیط اطراف خود هم­رنگ و هم­شکل می کنند. برخی حیوانات برای رهایی از خطر، برخی دیگر به عنوان حربه ای برای به دام انداختن شکارهای خود و مواردی از این دست از استتار یا همرنگی با طبیعت بهره می برند.

استتار در انواع حیوانی و گیاهی آن موهبتی است که خداوند در وجود آن ها نهاده است. در واقع این موجودات به شکل غریزی از این هدیه الهی برخوردار هستند.

اما استتار را خارج از مباحث تکنیکی می توان در رفتار انسان ها هم جستجو کرد.

انسان ها گاهی برای اینکه در جامعه جایگاه خود را حفظ کنند یا از خطر در امان بمانند خود را با جامعه همرنگ می کنند؛ یا وقتی با انسان های دیگر ارتباط برقرار می کنند با آن ها مثل خودشان رفتار می کنند و به شکل آن افراد در می آیند. حال فرض کنید جامعه از دو گروه که از نظر تفکری و اعتقادی با هم تفاوت داشته باشند، تشکیل شده باشد در این صورت  قضیه مقداری پیچیده تر می شود. آن فرد برای اینکه هویت خود را آشکار نکند در هر کدام از گروه ها به سبک و سیاق آن ها عمل می کند و آداب رسوم مورد نظر آن ها را تکرار و تقلید می کند.

همان رفتاری را که یک حیوان در استتار انجام می دهد یک انسان منافق در عرصه ی اجتماع تکرار می کند. در واقع انسان منافق از سویی برای مخفی کردن هویت خود همرنگ محیط رفتاری جامعه می شود و از سوی دیگر برای  اینکه ضربه ای به آن جامعه وارد کند این گونه رفتار منافقانه را از خود بروز می دهد .

فرد منافق یک بار خود را با تار و پود جامعه هماهنگ می کند تا از خود دفاع کند، بار دیگر برای اینکه به اهداف شیطانی خود دست پیدا کند و افراد جامعه را در دام های شیطانی خود بیندازد از تکنیک های استتار رفتاری و کرداری استفاده می کند.

لذا استتار، آیت نفاق است .

هشدار :

” خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو “

“تا توانی در جهان با مردمان همرنگ باش             قالی از صدرنگ بودن زیر پا افتاده است”

 ضرب المثل های اشتباهی هستند که در جامعه ما از زبان عوام بارها تکرار می شوند.

  متاسفانه کسانی که این ضرب المثل ها را در جامعه باب کرده اند دانسته یا نادانسته کاری کردند تا بذر نفاق را پراکنده شود. لذا وظیفه ما این است که از دامن زدن به این گونه ضرب المثل ها با آگاهی از آیت استتار جلوگیری کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۱۳:۰۳
استیری

قندی یک کره اسب کوچولو بود. او هر روز صبح با پدر و مادرش به دشت های پر علف می رفت. آن ها در علف های تر و تازه می چریدند و با هم بازی می کردند.آن روز هم مثل همیشه مشغول به بازی بودند. پدر قندی جلوتر از همه می دوید؛ اما مادر قندی سعی می کرد از قندی دور نشود. بعد از مدتی قندی و مادرش پدر را گم کردند. قندی در حالی که اطرافش را نگاه می کرد پرسید: «حالا چطوری پدر را پیدا کنیم؟» مادر لبخندی زد و گفت خیلی ساده جای پای پدر را دنبال می کنیم.

مادر جا پاهایی را که روی زمین بود به قندی نشان داد دنبال کردن آنها برای قندی خیلی جالب بود او در حالی که سرش را پایین انداخته بود ، سم های کوچکش را روی جا پای پدر می گذاشت و جلو می رفت او رفت و رفت تا ناگهان با سر به چیزی خورد سرش را بلند کرد و پدر را دید که به او لبخند می زند. از آن روز مدت ها گذشت. یک روز پاییزی قندی به گردش رفته بود. نسیم پاییز برگ های درختان را تکان می داد و بعضی از آن ها را روی زمین می انداخت. او پایش را روی برگ ها می گذاشت و از صدای خش خش آن ها لذت می برد.

ناگهان از لابلای برگها چشمش به جای پایی افتاد ناگهان با خودش گفت:«چه عالی باز هم می توانیم جا پای پدر را دنبال کنم. او حتماً از دیدن من خیلی خوشحال می شود.» قندی با این فکر جای پاها را دنبال کرد. جا پاها او را با خود به جنگل برد. قندی تا آن موقع به آن جا نرفته بود. هوا رو به تاریکی بود. حیوانات همه به لانه هایشان باز می گشتند وجنگل کم کم ساکت می شد. قندی صدای خش خش عجیبی شنید سرش را بلند کرد، دید گرازی بالای سر او ایستاده است.

گراز از اینکه غریبه ای به محدوده ی او پا گذاشته بود بسیار عصبانی به نظر می رسید. او با خشم به چشمان قندی خیره شد. قندی از ترس خشکش زده بود و نمی توانست حرکت کند دلش می خواست شیهه بکشد و پدر و مادرش را صدا کند، اما از ترس توان شیهه کشیدن هم نداشت. در همین موقع گراز به طرف قندی هجوم آورد. قندی از ترس چشم هایش را بست. چیزی ندید. فقط فهمید که کسی محکم به تنه زد و چند قدم آن طرف تر به زمین خورد. حسابی گیج شده بود که ناگهان صدای مادرش را شنید که فریاد می زد:«بدو پس چرا معطلی؟»



 قندی زود از جا بلند و به سوی مادرش دوید بعد از این که قدری دویدند مادر ایستاد به پشت سرش نگاه کرد و گفت: «دیگر لازم نیست بدوی.» و بعد نفس راحتی کشید و گفت:«از دستش خلاص شدیم.» قندی بیچاره در حالی که نفس نفس می زد روی زمین دراز کشید مادر که دلش برای او سوخته بود با مهربانی کنارش رفت و گفت:«من که بارها به تو گفته بودم نباید به قسمت های دور افتاده جنگل بروی.» قندی جواب داد:«اما من جای پای پدر را دنبال کردم و به آنجا رسیدم!» مادر سرش رابه اطراف تکان داد و گفت:«نه پسرم!جا پایی را که تو دنبال کردی جا پای همان گراز بود.» قندی با تعجب به مادر نگاه کرد. مادر ادامه داد:«مواظب باش اگر می خواهی اشتباه نکنی، جای پاها را خوب بشناس وهر جای پایی را دنبال نکن.» قندی سرش را پایین انداخت و به فکر فرو رفت. بعد از مدتی سرش را بلند کرد و پرسید :«راستی شما چطوری من را پیدا کردید؟» مادر لبخندی زد و گفت:«با کمک جای پایت!» سپس آن دو آرام، زیر نور نقره ای ماه به سمت خانه به راه افتادند.


منبع :مرکز جهانی اطلاع رسای آل بیت علیه السلام

منبع سایت:‌http://www.shiachildren.com
        

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۳ ، ۲۰:۲۹
استیری

چندی پیش وارد اتاق یکی از همکارهایم شدم، دیدم زیر شیشه ی میز خود این جمله را گذاشته است:

“حباب ها همیشه قربانی هوای درون خویشند.”

به نظرم رسید که این جمله اشاره به آیتی دارد؛ آیت حباب.

حباب به مثابه انسان است، انسانی که به هوای نفس خود اجازه ی بروز و ظهور می دهد و در آن می دمد. این هوای نفس تا جایی بیش تر و بزرگ تر می شود که فروپاشی روح فرد و یا فروپاشی ایمان و ارزش های والای انسان را به دنبال دارد.

 منبع :http://www.ayatmadari.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۳ ، ۲۰:۲۵
استیری