مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر

یا مهدی نام تو را که میشنوم پای ثانیه ها لنگ میشود ...

مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر

یا مهدی نام تو را که میشنوم پای ثانیه ها لنگ میشود ...

مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر
وبلاگ قرآن و عترت به همت جمعی از دوستان در تاریخ اول آذر ماه 1392 تاسیس گردید و در جهت گسترش فرهنگ قرآنی و اسلامی در فضای مجازی میکوشد و نتیجه زحمات عزیزان مسجد امام رضا (ع) و مجمع قرآنی والفجر میباشد
سایت جدید مارا دنبال کنید
www.qorankade.ir
آخرین نظرات

روح الله خمینی، اول مهر ۱۲۸۱ ه ش برابر با بیستم جمادی‌الثانی ۱۳۲۰ ه ق، در خمین به دنیا آمد. در پنج ماهگی، پدرش را از دست داد و دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادرش «بانو هاجر» و عمه‌اش «صاحب خانم» سپری کرد. در سن پانزده سالگی بعد از آموختن دروس مقدماتی، آماده‌ی ورود به مرحله‌ی جدیدی از تحصیلات خود شد.

امام خمینی (ره) نفر سمت راست

روح‌الله، نوروز سال ۱۳۰۰ ه ش راهی قم شد. در قم تحصیلات خود را ادامه داده و مبارزات سیاسی خود را پایه‌گذاری کرد. او چند روز پس از تصویب کاپیتولاسیون، در یک سخنرانی تاریخی اقدام ننگین و اسارت بار دولت و مجلس را افشا و محکوم کرد؛ لذا در نیمه شب ۱۳ آبان ماه ۱۳۴۳، صدها کماندو منزل امام را در قم محاصره کرده او را به فرودگاه مهرآباد آورده به تبعیدگاهش، ترکیه فرستادند.

امام تا ۲۱ آبان در آنکارا ماندند و در این روز به شهر بورسا در غرب آنکارا انتقال یافتند.

ساواک تمام نامه‌های که برای امام فرستاده می‌شد کنترل می‌نمود و پس از بررسی آن‌ها به ایشان تحویل می‌داد و جواب نامه‌ها را پس از ملاحظه به صاحبان آن تسلیم می‌نمود.

ترکیه که از تبعیدگاه بودن کشورش برای مبارزان مسلمان، نگران بود رژیم ایران را تحت فشار قرار داد تا امام را به جای دیگری منتقل کنند. حکومت پهلوی در نهایت در سیزده مهر ۱۳۴۴ امام و فرزندش، سید مصطفی را به عراق منتقل کرد. امام خمینی پس از ورود به بغداد برای زیارت مرقد ائمه اطهار ] به شهرهای کاظمین، سامرا و کربلا شتافت و یک هفته بعد به محل اصلی اقامت خود یعنی نجف عزیمت کرد.

در دوران اقامت سیزده ساله امام در نجف مخالفت‌ها نه از جبهه دشمن رویارو بلکه از ناحیه روحانی‌نمایان مخفی‌شده در لباس دین آنچنان گسترده بود که امام بارها از سختی مبارزه در این سال‌ها یاد کرده است. ولی هیچ‌یک از این دشواری‌ها نتوانست او را از مسیری که انتخاب کرده بود باز دارد. سرانجام روز ۱۲ مهر ۵۷، در اثر فشارهای حکومت عراق راهی پاریس شد.

در روز ۱۴ مهر امام وارد پاریس شد و دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل‌لوشاتو (حومه پاریس) مستقر شد.


در مدت اقامت چهار ماهه امام در پاریس، نوفل‌لوشاتو مهم‌ترین مرکز خبری جهان بود و مصاحبه‌های متعدد و دیدارهای مختلف امام دیدگاه‌های ایشان را در زمینه حکومت اسلامی و هدف‌های آتی نهضت برای جهانیان بازگو می‌کرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانی‌ترین دوران نهضت را در ایران رهبری کرد.

اوایل بهمن ۵۷ خبر تصمیم امام برای بازگشت به کشور منتشر شد. دولت بختیار فرودگاه‌ها را بست. جمعیتی انبوه از سراسر کشور به سوی تهران سرازیر شدند و در تظاهراتی میلیونی خواستار باز شدن فرودگاه‌ها شدند. بختیار پس از چند روز تاب مقاومت نیاورد و ناگزیر از پذیرفتن خواست ملت شد. سرانجام در بامداد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ امام خمینی پس از چهارده سال دوری از وطن وارد کشور شد.



منبع :‌ www.hadyeaseman.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۲۲:۴۵
استیری

او همسایه‌ی ما بود؛ اما مسلمان نبود. دل تاریکی داشت و حرف‌هایی کفرآمیز می‌زد. به او ابن‌قیس می‌گفتند. ابن‌قیس در شهر مدینه یک یهودیِ سرشناس بود.

یک روز او را دیدم که با عجله به سمت خانه‌اش آمد، در حالی که خندان و خوش‌حال بود. نگاهی موذیانه به من انداخت و به درون خانه‌اش رفت، بعد در را بست و دیگر بیرون نیامد. معلوم بود دسته گُل به آب داده که حال و روزی عجیب دارد.

فردای آن روز این قصه در شهر مدینه پیچید و مردم ابن‌قیس یهودی را بهتر از همیشه شناختند:

ابن‌قیس داشت از کنار جمعی از مسلمانان از دو قبیله‌ی اوس و خزرج(1) می‌گذشت. آن‌ها در کنار هم نشسته بودند و با هم گُل می‌گفتند و گُل می‌شنیدند. دیگر از آن جنگ‌های قبیله‌ای و کشت و کشتارها خبری نبود. ابن‌قیس خشمگین شد و گفت: «باید آن‌ها را به جان هم بیندازم تا دوباره با هم بجنگند!» نقشه‌ای به نظرش رسید. به یکی از جوانان یهودی، آهسته گفت: «به جمع این چند نفر برو و ماجرای جنگ‌های گذشته و اختلافات‌شان را به یادشان بیاور. آن‌قدر با آب و تاب حرف بزن که با خشم و کینه به جان هم بیفتند.» جوان یهودی که زیرک و خوش‌زبان بود به میان آن‌ها رفت و نقشه‌ی این‌قیس را عملی کرد. آن‌ها به جان هم افتادند. به زودی خبر به جنگجویان هر دو قبیله رسید. جنگی بزرگ در پیش بود؛ اما... وقتی حضرت محمدصلی الله علیه و آله از آن اتفاق خبردار شد با جمعی از یاران به میان آن‌ها رفت و برای‌شان حرف‌های مهم و دلنشینی زد. آن‌ها به گریه افتادند. سپس هم‌دیگر را در آغوش گرفتند و دوباره با هم دوست شدند...

در این باره خداوند چهار آیه برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل کرد. آیه‌های 98، 99، 100 و 101 سوره‌ی آل‌عمران به این ماجرا اشاره دارد.

1. قبیله‌های اوس و خزرج دو قبیله‌ی مهم شهر مدینه در زمان جاهلیت (قبل از اسلام) بودند. آن‌ها با هم جنگ‌های زیادی کردند و کشته‌های زیادی دادند.

 تفسیر نمونه، آیه‌های 98 تا 101 سوره‌ی آل‌عمران.

منبع: نشریه سلام بچه ها http://daftarmags.ir/Journal/Text/SalamBacheha
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۹:۵۹
استیری

سلام، من یک کودک فلسطینی هستم، ما در منطقه ای به نام نوار غزه زندگی می کنیم، بزرگ ترین شهر این منطقه هم اسمش شهر غزه است، اما خود نوار غزه بزرگتر از شهر غزه است و من همراه نزدیک به ۲ میلیون نفر فلسطینی در آن ساکن هستیم اما سرزمین ما سال هاست که مورد تهاجم دشمنی خونخوار و ظالم قرار دارد که حتی روی سر کودکان هم موشک می اندازد و جان ما همیشه در خطر است اما با همه این سختی ها خوشحالم که مسلمانان جهان با شرکت در راهپیمایی ها فریاد می زنند که ما مردم غزه را فراموش نکردیم و از جنایت های اسرائیلی ها متنفر هستند . برایمان دعا کنید و تا جایی که امکان دارد ما را کمک کنید تا بتوانیم این ظالمان را شکست دهیم .

منبع : برگرفته از بخش آفتاب گردان روزنامه خراسان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۹:۴۷
استیری

تصاویر با اندازه واقعی در محل دریافت گذاشته شده است


   واجبات نماز (رکن و غیر رکن)

  نیت

  تکبیر الاحرام

  قیام متصل به رکوع

  شرایط قرائت

  شرایط قرائت

  رکوع و سجده

  ذکر رکوع و سجود


 منبع :‌ http://www.goddoosi.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۹:۳۴
استیری

مسافر، تا در حال سیر به سوی مقصد سفر است، راه  نرفته را پیش رو میبیند، اما اگر به سمت خلاف مقصد بایستد، مسیر طی شده را خواهد دید.



آن که رفته ها و کرده های خود را می بیند، باید باور کند که پشت به مقصد دارد و آنکه نرفته ها  و نکرده ها را می نگرد، تردید نداشته باشد که رو به مقصد دارد.


 

برگرفته از کتاب جاری حکمت از آیت الله محی الدین حائری شیرازی

منبع : http://www.ayatmadari.ir
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۹:۲۸
استیری





نِعمَةٌ لاتُشکَرُ کَسَیِّئَةٍ لاتُغفَرُ؛
نعمتى که سپاسگزارى نشود مانند گناهى است که آمرزیده نشود.

شکر تو بر نعمت گذشته، زمینه ساز نعمت آینده است.
امام حسین (ع)

به کسى که بر او برترى داده شده اى بسیار بنگر، زیرا این کار یکى از انگیزه هاى شکرگزارى است. حضرت علی(ع)

هیچ بنده اى نیست که خداوند به او نعمتى دهد و او آن را از جانب خدا بداند مگر آن که، پیش از سپاسگویى او، خداوند بیامرزدش. امام صادق (ع)

کم ترین سپاسگزارى، این است که انسان نعمت را (مستقیما) از خدا بداند و جز او علتى براى آن نداند و نیز به آنچه خداوند عطایش کرده، خرسند باشد و با نعمت او مرتکب گناه وى نشود و نعمت خدا را وسیله مخالفت با امر و نهى او قرار ندهد.
امام صادق(ع)

خدایـــــــــــــا؛
بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛
بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛
بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛
مرا ببخش ...

منبع : http://tadabbor.org

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۹:۱۸
استیری

حتما شما هم ضرب المثل بالا رو از بزرگ ترها یا توی فیلم ها شنیدین، این ضرب المثل رو معمولا در جواب کسانی میگن که تلاش نمی کنن و توقع دارن همه کارها درست بشه، اون وقت بهشون میگن: از تو حرکت، از خدا برکت. یعنی اول باید ما یک کاری انجام بدیم بعدش خدا به تلاشمون برکت میده و کمکمون میکنه مثل درس خوندن یا کار کردن و ...

منبع:روزنامه خراسان ضوی) - صفحه آفتاب گردان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۰۹:۰۷
استیری


همواره آن حضرت، از مهمانانش پذیرایی می کرد، حتی اگر آنان را نمی شناخت. امام به پذیرایی از بینوایان علاقه زیادی داشت. ایشان، تهی دستان را به خانه خود می برد و به گرمی از آنان پذیرایی می کرد و به آنها لباس و پول می بخشید. (۱)
در سفری که امام حسن (علیه السلام) همراه امام حسین (علیه السلام) و عبدالله بن جعفر به حج می رفتند، شتری که بار آذوقه بر آن بود، گم شد و آنها در میانه راه، گرسنه و تشنه ماندند. در این هنگام، متوجه خیمه ای شدند که در آن پیرزنی تنها زندگی می کرد. از او آب و غذا خواستند پیرزن نیز که انسان مهربان و مهمان نوازی بود، از تنها گوسفندی که داشت، شیر دوشید و گفت: «برای غذا نیز آن را ذبح کنید تا برای شما غذایی آماده کنم».
امام نیز آن گوسفند را ذبح کرد و زن غذایی برای ایشان درست کرد. آنان غذا را خوردند و پس از صرف غذا از وی تشکر کردند و گفتند: «ما افرادی از قریش هستیم که به حج می رویم. اگر به مدینه آمدی، نزد ما بیا تا مهمان نوازی ات را جبران کنیم.» سپس از زن خداحافظی کردند و به راه خویش ادامه دادند. شب هنگام، شوهر زن به خیمه اش آمد و او داستانی مهمانی را برایش باز گفت. مرد، خشمگین شد و گفت: «چگونه در این برهوت، تنها گوسفندی را که همه دارایی مان بود، برای کسانی کشتی که نمی شناختی؟»
مدت ها از این ماجرا گذشت تا اینکه بادیه نشینان به سبب فقر و خشک سالی به مدینه آمدند. آن زن نیز همراه شوهرش به مدینه آمد. در یکی از همین روزها، امام مجتبی (علیه السلام) همان پیر زن را در کوچه دید و فرمود: آیا مرا می شناسی؟» گفت: «نه.» فرمود : «من همان کسی هستم که مدت ها پیش، همراه دو نفر به خیمه ات آمدیم. نامم حسن بن علی است». پیرزن خوشحال شد و عرض کرد: «پدر و مادرم به فدای تو باد!»
امام به پاس فداکاری و پذیرایی او، هزار گوسفند و هزار دینار طلا به او بخشید و او را نزد برادرش، حسین (علیه السلام) فرستاد. او نیز همین مقدار به او گوسفند و دینار طلا بخشید و وی را نزد عبدالله بن جعفر فرستاد. عبدالله نیز به پیروی از پیشوایان خود، همان مقدار را به آن پیرزن بخشید. (
۲)


۱: ابن شهر آشوب، ج۴، ص ۱۶و۱۷

۴: ابن شهر آشوب، ص ۱۶؛ علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمه، ج۲، ص

منبع : http://www.hadyeaseman.ir


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۱۶:۳۹
استیری

اولی: می خواهی یادت بدهم که گوسفندها را خیلی راحت بشماری.

دومی: آره.

اولی: پاهایشان را بشمار، بعد به چهار تقسیم کن!


.....................................................................

معلم یک گاو سفید را به علی نشان داد و گفت بگو این گاو چه فایده ایی دارد
علی گفت: آقا این گاو به ما شیر می دهد
معلم یک گاو قهوه ای را به حسن نشان داد و گفت حالا تو بگو این گاو چه فایده ای دارد؟
حسن گفت: آقا این گاو به ما شیرکاکائو می دهد(1)


.....................................................................

یک نفر مغازه بادکنک فروشی باز می کنه ولی بعد از مدت کوتاهی ورشکست می شود، چون بادکنکهایش را به شرط چاقو می فروخت.

.....................................................................



روزی هزار پایی به عروسی می ره وقتی کفش هایش در می یاره عروسی تمام می شه(1)


.....................................................................

گدایی به مرد پولداری رسید و گفت: آقا لطفاً ۲۰۰ تومان به من بدهید تا با اتوبوس  به منزل بروم.
پولدار گفت: می بخشید، من فقط١٠٠٠٠  تومانی دارم.

گدا گفت: اشکالی ندارد، مجبورم با آژانس بروم!

.....................................................................

(١)مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت (علیه السلام) - ویژه کودکان و نوجوانان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۱۶:۳۶
استیری

طب سنتی توصیه های فراوانی برای رعایت بهداشت فردی و اصول تغذیه دارد .

این بار از کتاب درمان طبیعی بیماری ها نوشته احمد حاجی شریفی نمونه هایی از آن را ارائه می کنیم. قبل از آن لازم است این طبیب را به شما معرفی کنیم.

احمد حاجی شریفی معروف به عطاراصفهانی در شهر اصفهان متولد شد. گیاه شناسی و طب در خانواده وی نسل به نسل ادامه داشته است. او کتاب های زیادی درباره طب و گیاهان دارویی دارد.

توصیه ها:

۱ - غذا را با نام خدا شروع کنید و با شکر او به پایان برید.

۲ - غذا را آهسته و آرام میل کنید و قبل از سیر شدن دست از غذا بکشید.

۳ - حین غذا خوردن، کفش به پا نداشته باشید.

۴ - از تماشای صحنه های مهیج یا صحبت کردن با دیگران حین غذا خوردن بپرهیزید.



۵ - استفاده از شربت های ایرانی مانند سکنجبین، آلبالو ، ریواس،شربت ، رب انار و شربت آبلیمو به جای نوشابه های گوناگون مفید است. نوشابه های گازدار از محصولات مرگ آور است که متأسفانه باعث بروز بواسیر، کولیت و خونریزی دستگاه گوارش و انواع سرطان های معده، کبد و روده می شود.

۶ - بهتر است غذا را در ۲ وعده صبح و عصر میل کنید.

۷ - هر چه غذاهایی مانند آش و سوپ کمتر مصرف شود و به جای آن غذاهای سرخ کردنی و چرب مصرف شود، رنگ سلامتی را کمتر خواهید دید.


منبع‌ :‌ روزنامه خراسان - بخش سلامت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۱۶:۳۱
استیری