مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر

یا مهدی نام تو را که میشنوم پای ثانیه ها لنگ میشود ...

مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر

یا مهدی نام تو را که میشنوم پای ثانیه ها لنگ میشود ...

مسجد امام رضا (ع) - مجمع قرآنی والفجر
وبلاگ قرآن و عترت به همت جمعی از دوستان در تاریخ اول آذر ماه 1392 تاسیس گردید و در جهت گسترش فرهنگ قرآنی و اسلامی در فضای مجازی میکوشد و نتیجه زحمات عزیزان مسجد امام رضا (ع) و مجمع قرآنی والفجر میباشد
سایت جدید مارا دنبال کنید
www.qorankade.ir
آخرین نظرات

۹ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

شاید خیلی از شما مرقد نورانی امام حسین (علیه السلام) رفته باشین، یا از اون هایی که رفتن چیزهایی شنیده باشین، تو تصاویری هم که از کربلا منتشر میشه دیدین که بین حرم امام حسین (علیه السلام) و حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) یک خیابونیه که بهش میگن: « بین الحرمین»


نزدیک حرم امام حسین (علیه السلام) هم جایی است به نام خیمه گاه و تَل زینبیه. خیمه گاه جایی بوده که خیمه های امام حسین (علیه السلام) بر پا بود و تل زینبیه هم به جایی میگن که اون وقت ها شبیه تپه بوده و حضرت زینب (سلام الله) روی اون ایستاده بودن و وقایع رو نگاه می کردن. اما نزدیک حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) دو گنبد کوچک هست که با فاصله ای کم از هم قرار دارن و بهشون میگن: «کف العباس»دو مقام کف العباس مناطقی هستند که گفته می شود دست های مبارک در آنجا قطع شده و به زمین افتاده اند.

میتونین این جاهایی که گفته شد رو تو ذهن تون مجسم کنین و به نیت زیارت امام حسین (علیه السلام) به ایشون سلام بدین.

«السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام»

خب، حالا اطلاعات خوبی درباره کربلا دارین که می تونین با دوستان تون هم در میان بذارین.

منبع : برگرفته از بخش آفتابگردان روزنامه خراسان (ویژه کودکان و نوجوانان)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۴۷
استیری

مقام معظم رهبری فرمودند:امروز کتابخوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفه ملی بلکه یک واجب دینی است چرا که جوانان و نوجوانان با بصیرت و علم آموزی می توانند در جهت تحقق اهداف نظام و پیشرفت کشور عزیزمان سهیم باشند.

دوران نوجوانی مقام معظم رهبری :

من در دوران جوانی زیاد مطالعه میکردم. غیر از کتابهای درسی خودمان که مطالعه میکردم و میخواندم، کتاب تاریخ، کتاب ادبیات، کتاب شعر و کتاب قصّه و رمان هم میخواندم. به کتاب قصّه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمانهای معروف را در دوره نوجوانی خواندم. شعر هم میخواندم. من با بسیاری از دیوانهای شعر، در دوره نوجوانی و جوانی آشنا شدم. به کتاب تاریخ علاقه داشتم و چون درس عربی میخواندم و با زبان عربی آشنا شده بودم، به حدیث هم علاقه داشتم.


الان احادیثی یادم است که آنها را در دوره نوجوانی خواندم و یادداشت کردم؛ دفتر کوچکی داشتم که یادداشت میکردم. احادیثی را که دیروز، یا همین هفته نگاه کرده باشم، یادم نمیماند، مگر این‌که یادآوری وجود داشته باشد؛ اما آنهایی را که در آن دوره خواندم، کاملاً یادم است. شما هم واقعاً باید قدر بدانید؛ هرچه امروز مطالعه میکنید، برایتان میماند و هرگز از ذهنتان زدوده نمیشود. دوره نوجوانی برای مطالعه و یاد گرفتن، دوره خیلی خوبی است؛ واقعاً یک دوره طلایی است و با هیچ دوران دیگری قابل مقایسه نیست.
من خیلی کتاب نگاه میکردم؛ منزل ما هم کتاب زیاد بود. پدرم کتابخانه خوبی داشت و خیلی از کتابها هم برای من مورد استفاده بود. البته خود ما هم کتاب داشتیم، کرایه هم میکردیم. نزدیک منزل ما کتابفروشی کوچکی بود که کتاب، کرایه میداد. من رمان و اینها که میخواندم، معمولاً از آن‌جا کرایه میکردم.
الان یادم افتاد که به کتابخانه آستان قدس هم مراجعه میکردم.

آستان قدس هم در مشهد، کتابخانه خیلی خوبی دارد. در دوره اوایل طلبگی - در همان سنین پانزده، شانزده سالگی - به آن‌جا مراجعه میکردم. گاهی روزها آن‌جا میرفتم - نزدیک آستان قدس است - و مشغول مطالعه میشدم؛ صدای اذان با بلندگو پخش میشد، به قدری غرق مطالعه بودم که صدای اذان را نمیشنیدم! خیلی نزدیک بود و صدا خیلی شدید داخل قرائتخانه میآمد و ظهر میگذشت، بعد از مدتی میفهمیدیم که ظهر شده است! با کتاب اُنس داشتم. البته الان هم که در سنین نزدیک شصت سالگی هستم - همان‌طور که گفتید بعضی از شما جای فرزند من هستید و بعضی مثل نوه من میمانید - از خیلی از نوجوانان بیشتر مطالعه میکنم؛ این را هم بدانید.

منبع : www.khamenei.ir  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۲۲:۵۲
استیری

یکی از معضلات عصر الکترونیک و به تبع ان زندگیهای الکترونیکی صدمات و لطمات ناشی از امواج تکنولوژیهای این عصر برای کاربران می باشد.
تجهیزات صوتی و تصویری ، موبایل ، کامپیوتر و ……
یک دانشمند غیر مسلمان (از اروپا) تحقیقاتی را مبتنی بر یافتن راهکاری برای خارج کردن امواج الکترومغناطیسی که به بدن آسیب می رساند،  انجام داده است.

جناب آقای غفوریان با استناد به یافته های این دانشمند مطلب جالب و ارزشمندی را تهیه و تنظیم نموده اند که روئیت این مطلب قطعا برای عزیزان خالی از لطف نمی باشد.

سجده
بدن شما به طور روزانه مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت میکند.
شما امواج الکترو مغناطیس را از طریق تجهیزات الکتریکی که استفاده می کنید و نمی توانید کنار هم بگذارید ونا خواسته این امواج را دریافت می کنید.
 

همچنین از طریق لامپهای روشن که حتی برای یکساعت هم خاموش نمی شوند.

 

شما منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می کنید.به عبارت دیگر شما با امواج الکترومغناطیس شارژ می شوید بدون اینکه بفهمید!
سردرد هستید! احساس ناراحتی می کنید!
تنبلی در کار و درد در مکان های مختلف!
این را فراموش نکنید وقتی بعضی از این علایم را احساس کردید!
راه حل همه اینها چیست!!؟؟
با گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بر زمین، زمین امواج الکترومغناطیس مضر را تخلیه خواهد کرد!این شبیه زمین کردن ساختمانهایی است که احتمال برخورد سیگنالهای الکتریکی (مانند رعد و برق) وجود دارد تا امواج از طریق زمین تخلیه شود.
بنابراین سر را بر خاک بگذارید تا امواج الکتریکی مثبت تخلیه شود!
آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می کند:
بهتر است که پیشانی تان را بر خاک بگذارید!
و آنچه شگفت انگیزتر است اینکه:
بهترین راه که پیشانی تان را بر خاک بگذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشید چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه خواهد شد.
و بیشتر تعجب خواهید کرد وقتی بدانید بر اساس اصول علمی ثابت شده که مکه مرکز زمین است.
و کعبه درست مرکز زمین است!

بنابراین سجده در نمازتان:
بهترین راه برای تخلیه سیگنالهای مضر از بدن است !
این همچنین کمال مطلوب برای نزدیکی به قادر مطلق است، او که جهان را اینگونه خلاق آفرید !
ما به خاک نمی افتیم تا امواج الکترومغناطیس تخلیه شود، بلکه برای اطاعت خدای قادر متعال سجده می کنیم! ما به فرمان خدا اعتقاد داریم که همیشه در آن معرفتی است! ایمان ما بخاطر آفریننده است! او همه چیز را می داند!
اما،از آنجا که دلیل علمی وجود دارد لازم است به مردم نشان داده شود تا هرآنچه مسلمانان انجام می دهند را ببینند؛ این برای همه خوب است!
تهیه وتنظیم: محسن غفوریان

منبع: سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۴:۲۶
استیری
چه شد همان جامعه‌ی اسلامی‌ای که روزگاری در مسجد و معبر(محل عبور) او، صوت و تلاوت قرآن بلند بود همین جامعه، همین کشور و همین شهرها، کارشان به جایی رسد و آنقدر از اسلام دور شدند که کسی مثل یزید بر آنها حکومت میکرد؟! وضعی پیش بیاید که کسی مثل حسین بن‌علی علیه‌السّلام، دید که چاره‌ای جز این فداکاری عظیم ندارد! این فداکاری، در تاریخ بینظیر است. چه شد که به چنین مرحله‌ای رسیدند؟ این، آن عبرت است.

*

این حادثه‌ی عظیم؛ یعنی حادثه‌ی عاشورا، از دو جهت قابل تأمل و تدبر است. 
جهت اول، درسهای عاشورا است. عاشورا پیامها و درسهایی دارد. 
جهت دوم «عبرتهای عاشورا»ست. عاشورا یک صحنه‌ی عبرت است.

انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد. یعنی چه، عبرت بگیرد؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و در چه وضعیتی است......

اولین عبرتی که در قضیه‌ی عاشورا ما را به خود متوجه میکند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلوات‌اللَّه و سلامه علیه، جامعه‌ی اسلامی به آن حدی رسید که کسی مثل امام حسین علیه‌السّلام، ناچار شد برای نجات جامعه‌ی اسلامی، چنین فداکاریای بکند؟......
سخن صوتی مقام معظم در مورد عبرت های عاشورا

 
بعثت خون
منبع: www.khamenei.ir
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۳ ، ۲۲:۴۰
استیری

شوریده و شیدای توام
شیرینیه رویای منی
تا به قیامت پای تو ام
دین منی دنیای منی آقای منی
باز با شهیدان تو یاحسین
باز بر سر خوان تو یا حسین

باز به دلم حسرت کربلا
وای کربلا کربلا کربلا

فانی در ذات احدی
جان ابوفاضل مددی
عاشق عشق ناب تو ام

شوریده و شیدای توام
شیرینیه رویای منی
تا به قیامت پای تو ام..........



دریافت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۳ ، ۰۹:۰۲
استیری
یکی از روشهای تربیتی مغفول روش تلاوت است. تلاوت در صدر ماموریت پیامبران الهی قبل از تزکیه و تعلیم قرار دارد. «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ»(آل عمران/164) تلاوت آیات امری غیر از آموزش کتاب خدا و آموزش حکمت است. گویا تلاوت به عنوان یک روش تربیتی معنایش این است که متربیان در معرض تابش نور معنوی و معرفتی آیات قرآن قرار گیرند. از آنجایی که انسان موجود پیچیده ایست و افراد نیز با یکدیگر تفاوتهای فراوان دارند، نمیتوان به سادگی راه رشد افراد را برنامه ریزی کرد. از طرفی آیات قرآن کریم نیز از معانی ژرف و پیچیده ای برخوردار است و وقتی انسانها در معرض آن قرار میگیرند ما نمیدانیم آیات با افراد چه می کنند. لذا در مرحلۀ اول تربیت، باید از روش تلاوت برای تربیت استفاده کرد و این اولیت در تمام مسیر تربیت حتی برای کسانی که در اوج تربیت یافتگی قرار دارند هم وجود دارد یعنی همواره باید به تلاوت پرداخت. مدارس و هر گونه محیط آموزشی باید در کنار هرگونه برنامه آموزشی و تربیتی سهمی برای تلاوت قرار دهند. افراد نیز برای برنامۀ تربیتی که برای خود میریزند باید سهم تلاوت را مشخص نمایند.

منبع :http://bayanmanavi.ir دفتر نشر آثار و اندیشه های حجت الاسلام علیرضا پناهیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۳ ، ۱۶:۰۰
استیری

می گویند که شب عاشورا، در کربلا، قاسم در آغاز نوجوانی بود.
آن شب او درمیان جمع مردان حاضر، به آخرین حرف های امام حسین علیه السلام گوش می داد. آن شب امام حسین علیه السلام به یارانش گفت که لشکریان ابن زیاد فقط با او کار دارند، گفت که من عهد و بیعتم را را بر می دارم، شما می توانید از تاریکی شب استفاده کنید و شبانه از اینجا بروید.
اول کسی که جواب داد، برادر شجاع ایشان بود. او گفت و بقیه هم گفتند که زندگی بعد از او، برای آن ها زندگی نیست.
زنده ماندنی زشت است که خدا نصیبشان نکند.
یکی از یاران گفت که اگر قرار بود هفتاد بار کشته شوم و سوزانده شوم، باز هم تنهایت نمی گذاشتم؛ چه رسد به اینکه این اتفاق فقط یک بار می افتد.
دیگری گفت که ای کاش می شد هزار بار کشته شوم و باز زنده شوم و دوباره کشته شوم؛ ولی این بلا از تو و جوانانت دور می گشت.

گفتند و گفتند تا روشن شود که حتی یک نفر هم از آن جمعامام حسین علیه السلام را رها نمی کنند.

اما در آن جمع یک نفر تردید داشت. تردیدی متفاوت، تردیدی نوجوانانه، تردیدی که نه از سر ترس که از سر دلیری و بی باکی بود.

آن شب قاسم سیزده ساله تردید داشت که آنچه عمویش گفته، شامل حال او هم می شود یا فقط برای بزرگ تر هاست؟
قاسم طاقت نداشت تردیدش را پنهان کند و رازش را در دلش پنهان کند.
وقتی امام حسین علیه السلام به آن جمع فرمودند که فردا همگی آن ها به شهادت می رسند، قاسم از امام پرسید که آیا او هم در شمار شهیدان خواهد بود؟
او در زمان شهادت پدرش امام حسن علیه السلام خیلی کوچک بود از این رو نزدامام حسین علیه السلام بزرگ شده بود.
قاسم برای امام حسین علیه اسلام خیلی عزیز بود، به همین خاطر، آن شب جواب دادن به سؤالش برای امام سخت بود.
شاید امام می خواستند از آنچه در دل قاسم می گذشت خاطر جمع شوند برای همین هم از او پرسید چنین مرگی را چگونه می بینی؟

قاسم که می ترسید به خاطر کمی سن و نوجوان بودن از میدان مبارزه کنار گذاشته شود، قاطعانه گفت: چنین مرگی از عسل هم برایم شرین تر است.

انگار می خواست جوابی بدهد که برای همیشه در گوش تاریخ بماند.
او که جوابش را به امام داد،امام حسین علیه السلام فرمود: آری، تو نیز در میان شهیدان خواهی بود.
می گویند بعد از شهادت علی اکبر، قاسم نزدامام حسین علیه السلام رفت تا از ایشان اجاز بگیرد، اما امام هربار رفتن او را به تأخیر می انداخت، تا این که بالاخره در برابر اصرار زیاد او اجازه داد و به جمع شهیدان کربلا پیوست.

منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت (ع) شبکه کودک و نوجوان http://www.shiachildren.com
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۲۰:۲۵
استیری

شهید آوینی :

نپندار اینکه تنها عاشورائیان را بدان بلا آزمودند و لا غیر؛ صحرای کربلا به وسعت تاریخ است.

قرن هاست زمین انتظار مردانی اینچنین را می کشد تا بیایند و کربلای ایران را عاشقانه بسازند و زمینه ساز ظهور باشند......آن مردان آمدند و رفتند، فقط من و تو ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم......

دریافت تصویر به همراه جمله شهید آوینی

منبع : http://www.ayyam.net
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۶:۳۷
استیری

احکام عزاداری از بیان حجت الاسلام فلاح زاده :

حضرت آقا توصیه فرمودند به برخی از مداحان که در عزاداری‌ها برهنه نشوند. اما این به عنوان یک فتوای فقهی نیست که ما بگوییم حرام است. خب اگر نامحرمانی نیستند، اگر مسئله سویی بر آن مترتب(حاصل) نیست، دشمنان سواستفاده نمی‌کنند خب ممکن است بگوییم حرام هم نباشد؛ مثلا یک جمع محدودی هستند فیلمبرداری هم نمی‌کنند، فقط مردان هستند حالا پیراهن را از تن درآوردند و سینه می‌زنند؛ اما به طور کلی توصیه ایشان این هست - به عنوان یک توصیه - که در عزاداری‌های مردها برهنه نشوند. چرا؟ چون ممکن است هم در معرض دید نامحرمان باشند و هم دشمنان باز از این مسئله سواستفاده کنند برای تبلیغ علیه مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام.

منبع : http://khamenei.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۳ ، ۲۱:۵۹
استیری